حالت سیاه
06-05-2024
Logo
موضوعات إسلامی - موضوعات کوتاه - درس ( 69): جانشینی در زمین میان وعده وشرط.
   
 
 
به نام خداوند بخشنده ی مهربان  
 

احادیثی درباره‌ی صفات مؤمنان در سرزمین‌های مختلفشان:

imageاز نعمان بن بشیر از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم روایت است که فرمود:

((مَثَلُ الْمُؤْمِنِينَ فِي تَوَادِّهِمْ وَتَرَاحُمِهِمْ وَتَعَاطُفِهِمْ مَثَلُ الْجَسَدِ الواحد إِذَا اشْتَكَى مِنْهُ عُضْوٌ تَدَاعَى لَهُ سَائِرُ الْجَسَدِ بِالسَّهَرِ وَالْحُمَّى))
((جامعه‌ی با ایمان در دوستی و مهربانی و همدردی به یکدیگر بسان پیکر واحدی است که هرگاه عضوی از آن به درد آید، اعضای دیگر نیز با بیداری و تب ابراز همدردی می‌کنند.))

[ متفق عليه از نعمان بن بشیر]

و هم چنین فرموده است:

((المؤْمِنُونَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ نَصَحَةٌ مُتَوَادُّونَ، وَإِنِ افْتَرَقَتْ مَنَازِلُهُمْ وَأَبْدَانُهُمْ، وَالْفَجَرَةُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ غَشَشَةٌ مُتَخَاذِلُونَ، وَإِنِ اجْتَمَعَتْ مَنَازِلُهُمْ وَأَبْدَانُهُمْ))
((مؤمنان نسبت به همدیگر خیرخواه ودوست هستند گرچه خانه‌ها و نسب‌هایشان جدا باشد و کفار وفاسدان نسبت یکدیگر خائن و فریبکارند گرچه متحد وخویشاوند باشند))

[ الترغيب والترهيب نوشته‌ی منذري، وبيهقي در شعب الإيمان ]

و فرموده:

((والْمُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِ كَالْبُنْيَانِ يَشُدُّ بَعْضُهُ بَعْضاً ثُمَّ شَبَّكَ بَيْنَ أَصَابِعِهِ))
((مؤمن برای مؤمن، به منزله یک ساختمان است كه هر قسمت آن، موجب تقویت قسمت دیگر آن می‌شود» و (برای نشان دادن حالت آن،) انگشتان دست‌های خود را در یکدیگر فرو برد.))

[ بخاري ومسلم ودیگران از ابو موسى ]

و نیز در حدیث آمده است:

((والْمُسْلِمُونَ تَتَكَافَأُ دِمَاؤُهُمْ، ويَسْعَى بِذِمَّتِهِمْ أَدْنَاهُمْ، وَيُجِيرُ عَلَيْهِمْ أَقْصَاهُمْ، وَهُمْ يَدٌ عَلَى مَنْ سِوَاهُم))
((ارزش خون مسلمانان با يكديگر برابر است و تعهد و امانى كه كوچك‌ترين فرد آن‌ها بدهد براى همه شان محترم است و آن‌ها در برابر بيگانگان، يكدل و يكدست به هم پيوسته ومتحداند.))

[ ابو داود ونسائي وابن ماجه واحمد از عمرو بن شعيب ازپدرش از پدربزرگش ]

و نیز فرموده است:

((إِنَّ سِلْمَ الْمُؤْمِنِينَ وَاحِدَةٌ، لاَ يُسَالَمُ مُؤْمِنٌ دُونَ مُؤْمِنٍ فِي قِتِالٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ إِلاَّ عَلَى سَوَاءٍ وَعَدْلٍ بَيْنَهُمْ))
((مؤمنان متحد ویکپارچه اند و به هنگام پیکار در راه خدا هیچ مؤمنی نباید جدا از مؤمن دیگر و جز بر پایه برابری و عدالت در میان مؤمنان، با دشمن از در آشتی در آید.))

[ ر.ک السيره النبويه نوشته ابن هشام ]

این‌ها صفاتی دقیق از سوی پیامبر الهی بود که مؤمنان باید بدان متصف باشند و بهتر است در هر کجا از سرزمین‌هایشان آن را رعایت کنند، اعم از همکاری، همیاری، هم حسی و آنان اعضای یک پیکرند، خیرخواه ودوست همدیگرند، چون بخش‌های یک ساختمان یکدیگر را تقویت می‌کنند و بر علیه دشمنان خود متحد اند و یکپارچه بوده و جهاد آنان یک جهاد است. این‌ها صفاتی است که باید مؤمنان در سراسر سرزمین‌هایشان از آن برخوردار باشند.

ويژگی‌های مؤمنان در کتاب و سنت معیار دقیق سنجش ایمان ماست:

imageويژگی‌های مؤمنان در کتاب و سنت معیار دقیق سنجش ایمان ماست یا اهدافی است که باید به آن‌ها چشم دوخته و برای به دست آوردنشان تلاش کنیم.
ناگزیر مسلمان صادق باید اندوه برادران مسلمانش را در جای جای سرزمین اسلامی درک کند و با آنان همدرد باشد و کسی که به امور مسلمین اهمیت ندهد از آنان نیست. اگر مسلمان آرزوی عزت و شرف برای برادران مسلمان خود در سراسر سرزمین‌های اسلامی بکند در حقیقت از امور و سرنوشت آنان با خبر است و این یکی از نشانه‌های ایمان اوست. اگر مسلمان بر همکاری و همیاری و اتحاد مسلمانان حرص ورزد این از نشانه‌های اخلاص اوست. فردگرایی یک طبیعت است و همکاری گروهی تکلیف و وظیفه است و انسان مؤمن به اندازه‌ی توان با برادران مؤمن خود همکاری می‌کند. و به اندازه‌ی نیاز از آنان جدا شده و بر فردگرایی‌اش تاکید می‌کند ولی از روش الهی تجاوز نمی‌کند. وقتی انسان خود را از سرشت فردگرای خود باز می‌دارد که در حقیقت متناقض با تکلیف است، این تناقض برای او به قیمت بهشت تمام می‌شود. و وقتی انسان خود را از سرشت فردی خود باز می‌دارد و خود را به فرمانبری از الله وادار می‌کند در این هنگام یکی از راه‌های ورود به بهشت پروردگارش را به دست آورده است. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿ وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى * فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى ﴾
﴿و اما كسى كه از ايستادن در برابر پروردگارش هراسيد و نفس خود را از هوس باز داشت * پس جايگاه او همان بهشت است.﴾

[ سوره نازعات : 41 ]

برادرانم! خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي﴾
﴿خدا به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏‌اند وعده داده است كه حتما آنان را در اين سرزمين جانشين [خود] قرار دهد همان گونه كه كسانى را كه پيش از آنان بودند جانشين [خود] قرار داد و آن دينى را كه برايشان پسنديده است به سودشان مستقر كند و بيمشان را به ايمنى مبدل گرداند [تا] مرا عبادت كنند.﴾

[ سوره نور: 55 ]

خداوند زمانی به وعده‌ی خود وفا نمود که مؤمنان به راستی او را عبادت کردند و از او فرمان بردند و نافرمانی نکردند، از او سپاسگزاری کردند و ناسپاسی نکردند و یاد او را بر زبان داشتند و فراموشش ننمودند. به همین دلیل خداوند آنان را که چوپانانی بودند رهبران ملت‌ها فرمود اما چیزی که اتفاق افتاد این بود که مسلمانان دوستی را به دشمنی تبدیل کردند.

1ـ پیامبر اکرم در احادیث خود به توصیف گمراهی ای پرداخته که خداوند به نافرمانان وعید داه و دلایل آن را بیان فرموده است:

خداوند متعال در کتاب خود می‌فرماید:

﴿ فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيّاً﴾
﴿آن‌گاه پس از آنان جانشينانى به جاى ماندند كه نماز را تباه ساخته و از هوس‌ها پيروى كردند و به زودى [سزاى] گمراهى [خود] را خواهند ديد.﴾

[ سوره مريم: 59 ]

از جمله دلایل نبوت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم توصیف گمراهی است که خداوند نافرمانان را به آن وعید داده و دلایل آن را بیان نموده است و گویا ایشان صلی الله علیه وآله وسلم همان چیزی را می‌دید که ما شاهد آنیم و چیزی را می‌شنید که ما می‌شنویم. از ثوبان رضي الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:

image((يُوشِكُ الأمَمُ أَنْ تَدَاعَى عَلَيْكُمْ كَمَا تَدَاعَى الأكَلَةُ إِلَى قَصْعَتِهَا، فَقَالَ قَائِلٌ: يا رسول الله وَمِنْ قِلَّةٍ نَحْنُ يَوْمَئِذٍ ؟ قَالَ: بَلْ أَنْتُمْ يَوْمَئِذٍ كَثِيرٌ، وَلَكِنَّكُمْ غُثَاءٌ كَغُثَاءِ السَّيْلِ، وَلَيَنْزَعَنَّ اللَّهُ مِنْ صُدُورِ عَدُوِّكُمُ الْمَهَابَةَ مِنْكُمْ، وَلَيَقْذِفَنَّ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمُ الْوَهْنَ، فَقَالَ قَائِلٌ: يَا رَسُولَ اللَّهِ وَمَا الْوَهْنُ ؟ قَالَ: حُبُّ الدُّنْيَا وَكَرَاهِيَةُ الْمَوْتِ))
((نزدیک است ملت‌ها علیه شما همدیگر را دعوت و حمایت کنند. همان‌طور که بر سر سفره همدیگر را برای خوردن طعام دعوت می‌کنند. یکی از حاضرین سؤال کرد، آیا این وضعیت به خاطر آن پیش می‌آید که تعداد ما مسلمانان کم می‌شود؟ رسول ‎الله صلی الله علیه وسلم فرمود: خیر، شما در آن ایام از هر زمان دیگر بیشترین آمار را خواهید داشت. اما شما مانند خس و خاشاک بی‌ارزش خواهید بود. خداوند اُبهت و ترس شما را از دل دشمن بیرون خواهد آورد و ضعف و وهن را در دل‌هایتان می‌افکند. یکی از حاضرین سوال کرد، منظور از ضعف و وهن چیست؟ فرمود: محبت دنیا و کراهیت و ناپسندیدگی از مرگ.))

[ابو داود وأحمد از ثوبان ]

این تصویری دقیق از گمراهی وعده داده شده به مسلمانان توسط الله است.
ملت‌ها امروز همدیگر را برای جنگ با مسلمانان و در هم شکستن منزلتشان و غارت ثروت‌هایشان و چپاول اموالشان و غصب زمین‌هایشان فرا می‌خوانند، مانند کسی که دیگری را برای خوردن طعام بر سفره‌ای دعوت می‌کند و بدون هیچ مخالفتی از آن بر می‌گیرند و با خیال راحت و لذت تمام آن را می‌خورند و بدون هیچ مانعی آن را در دست می‌گیرند و آسیبی نمی‌بینند و مخالفتی با آنان نمی‌شود. به این سستی بنگرید که راز ضعف است و مردم را بنده‌ی دنیا و عاشق ظواهر زیبا کرده و شهوات و شبهات و امیال و گرایش‌هایشان آنان را رهبری می‌کند و به این سو وآن سو می‌کشاند. این سستی است. وقتی انسان از دیدار با خدایش کراهیت دارد و در همه جا از مرگ می‌ترسد و حتی از نجوایی هراس دارد و از کوچکترین اشاره به سمت خود وحشت زده می‌شود و زندگی‌ای را که هرروز بارها در آن می‌میرد بر زندگی کریمانه و جاودان بهشت پروردگارش ترجیح می‌دهد. شگفتی بسیار از این است که نور در مقابل دیدگانشان است و راهبر وفرمانده‌شان در حضورشان است اما باز هم آنان سرگرم پیروی از رفتار و کردار امت‌های دور از خدا هستند. هرگز نمی‌توانند راه هدایت را پیدا کنند و به سوی الله راه نمی‌یابند و توصیف احوال آنان از همین بیت زیر بالاتر نمی‌رود که شاعر گفته است:

كالعِيس في البيداء يقتلها الظمأُ والماء مِنْ فوق ظهورها محمولُ
چون شتری در بیابان که تشنگی او را می‌کُشد حال که خودش آب بر کمر می‌کَشد
* * *

2ـ بیان بلایایی که به علت رویگردانی و کوتاهی مسلمانان بر سرشان می‌آید:

imageاز جمله دلایل نبوت ایشان صلی الله علیه وآله وسلم و از الهامات الهی به او بیان مصایب و سختی‌هایی است که در آخر زمان به علت نافرمانی و کوتاهی مسلمانان بر سرشان می‌آید. از عبدالله بن عمر روایت است که گفت:

((أَقْبَلَ عَلَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهم عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: يَا مَعْشَرَ الْمُهَاجِرِينَ خَمْسٌ إِذَا ابْتُلِيتُمْ بِهِنَّ وَأَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ تُدْرِكُوهُنَّ: لَمْ تَظْهَرِ الْفَاحِشَةُ فِي قَوْمٍ قَطُّ حَتَّى يُعْلِنُوا بِهَا إِلا فَشَا فِيهِمُ الطَّاعُونُ وَالأَوْجَاعُ الَّتِي لَمْ تَكُنْ مَضَتْ فِي أَسْلافِهِمِ الَّذِينَ مَضَوْا، وَلَمْ يَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِلا أُخِذُوا بِالسِّنِينَ وَشِدَّةِ الْمَئُونَةِ وَجَوْرِ السُّلْطَانِ عَلَيْهِمْ، وَلَمْ يَمْنَعُوا زَكَاةَ أَمْوَالِهِمْ إِلا مُنِعُوا الْقَطْرَ مِنَ السَّمَاءِ، وَلَوْلا الْبَهَائِمُ لَمْ يُمْطَرُوا، وَلَمْ يَنْقُضُوا عَهْدَ اللَّهِ وَعَهْدَ رَسُولِهِ إِلا سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ عَدُوّاً مِنْ غَيْرِهِمْ، فَأَخَذُ بَعْضَ مَا فِي أَيْدِيهِمْ، وَمَا لَمْ تَحْكُمْ أَئِمَّتُهُمْ بِكِتَابِ اللَّهِ، وَيَتَخَيَّرُوا مِمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلا جَعَلَ اللَّهُ بَأْسَهُمْ بَيْنَهُمْ))
(( رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم روی به ما نهاد و فرمود: ای گروه مهاجرین، پنج چیز است که اگر به آن‌ها دچار شدید به خدا پناه ببرید. هرگاه فحشا در قومی شایع شد نشانه‌اش آن است که در میانشان بیماری‌ها و آفاتی ظهور می‌کند که در گذشتگان آنان نبوده است. هرگاه در اوزان و مقادیر کاستید، دچار سختی معیشت و سال‌های سخت و ستم حاکم خواهید شد. اگر زکات اموال خود را ندهید قطرات باران از آسمان فرود نخواهد آمد هر چند چهارپایان به آب احتیاج داشته باشند. اگر عهد و پیمان میان خود و خدا و رسول را بشکنید دشمنی غیر از خودتان بر شما مسلط خواهد شد که آن‌چه را که در دست شماست از شما می‌گیرد و اگر پیشوایان شما به کتاب خداوند حکم نکنند در میانشان دشمنی شدیدی خواهد افتاد.))

[ سنن ابن ماجه از عبدالله بن عمر]

این‌ها معصیت‌ها و گناهان، ارتکاب آشکارای فحشا و گناهان و گستاخی در مقابل خداوند آسمان‌ها وزمین بودند. او هر بلایی را به خاطر یک گناه نازل نموده و تنها با توبه آن را رفع می‌کند و بلای عمومی در برخی از کشورها، مصیبت‌های مختلف،حادثه‌های وحشتناک، بیماری‌های لاعلاجی که در گذشته خبری از آن نبوده و خشکسالی‌ها همه در نتیجه‌ی رویگردانی از فرمانبری الله و ارتکاب گناهان و ارتکاب آشکار زشتی‌ها است. هر چه حیا کمتر شود باران کمتر می‌بارد.

خطاب پیامبر اکرم به کشته‌های مشرکان در جنگ بدر:

اکنون شما را در بعد زمانی به هفدهم رمضان سال دوم هجری و در بعد مکانی به منطقه‌ی بدر می‌بریم. مکانی میان مکه و مدینه که اولین جنگ میان مسلمانان و مشرکان در آن اتفاق افتاد و بنگریم به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم که در کنار چاه قلیب – چاهی متروک - ایستاده و گوش کنیم به خطابی که به کشته‌های اشراف قریش که در چاه انداخته شده اند، می‌فرماید:
از انس بن مالک روایت شده که رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ:

((تَرَكَ قَتْلَى بَدْرٍ ثَلَاثاً ثُمَّ أَتَاهُمْ فَقَامَ عَلَيْهِمْ فَنَادَاهُمْ فَقَالَ: يَا أَبَا جَهْلِ بْنَ هِشَامٍ يَا أُمَيَّةَ بْنَ خَلَفٍ يَا عُتْبَةَ بْنَ رَبِيعَةَ يَا شَيْبَةَ بْنَ رَبِيعَةَ أَلَيْسَ قَدْ وَجَدْتُمْ مَا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقّاً فَإِنِّي قَدْ وَجَدْتُ مَا وَعَدَنِي رَبِّي حَقّاً ؟ فَسَمِعَ عُمَرُ قَوْلَ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ كَيْفَ يَسْمَعُوا وَأَنَّى يُجِيبُوا وَقَدْ جَيَّفُوا ؟ قَالَ: وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ مَا أَنْتُمْ بِأَسْمَعَ لِمَا أَقُولُ مِنْهُمْ وَلَكِنَّهُمْ لَا يَقْدِرُونَ أَنْ يُجِيبُوا ثُمَّ أَمَرَ بِهِمْ فَسُحِبُوا فَأُلْقُوا فِي قَلِيب))
((سه روز کشتگان مشرکان در بدر را رها نمود و سپس نزد آنان آمده و فرمود: ای ابو جهل بن هشام، ای امیه بن خلف، ای عتبه بن ربیعه و ای شیبه بن ربیعه، آیا وعده‌هایی را که پروردگارتان به شما داده بود را حقیقت یافتید؛ زیرا من وعده‌هایی را که پروردگارم به ما داده بود را حقیقت یافتیم ". سپس هنگامی که عمر رضی الله عنه این خطاب را شنید به پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: " چطور می‌شود که صدایت را بشنوند در حالی که گندیده شده و مرده‌اند؟ پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: " قسم به آن کسی که جانم در دست اوست، شما از آن‌ها شنواتر نیستید ولی نمی‌توانند پاسخ دهند"، سپس دستور داد که آن‌ها را در چاه بدر بیاندازند.))

[مسلم از انس بن مالک]

چه واژه‌های بلیغ و رسایی که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم پس از صدور فرمان انداختن کشته‌های قریش در چاه قلیب خطاب به آنان می‌فرماید. این اتفاق پس از پیروزی مسلمانان در اولین برخورد با دشمنانشان افتاد و آنان با عده‌ی اندک خود بر تعداد زیاد سران و بزرگان قریش پیروز شدند در حالی کفار بسیار سرسخت و متکبر بودند.
سپاه مسلمین در بدر بسیار اندک بودند و تجهیزاتشان ناچیز بود و یاران پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم که با ایشان به جهاد رفته بودند بیشتر از سیصد نفر نبودند بلکه کمتر بودند. اما یکی از آنان مانند هزار تا از دشمن بودند وهزار تا از دشمن مانند یکی از آنان بود. آنان به سان علاقه‌ی دشمنان به زندگی، مشتاق مرگ بودند.

نوع فرماندهی که سپاه مسلمین را در شامگاه جنگ بدر به پیروزی رساند:

پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم مانند هر فرمانده‌ی دیگری اندکی پیش از شروع نبرد از سپاه خویش سان دید تا معنویات آنان را تقویت کند و فرمود:

((أشيروا عليِّ أيها الناس.. ويعني بذلك الأنصار، لأنهم كانوا أكثر عدداً، فقال له سعدُ بنُ معاذ: والله فكأنك تريدنا يا رسول الله؟ قال: أجلْ، فقال: قد آمنا بك وصدَّقناك، وشهدنا أنَّ ما جئتَ به هو الحقُّ، وأعطيناك على ذلك عهودَنا ومواثيقَنا على السمع والطاعة لك، فامضِ يا رسول الله لما أردتَ، فنحن معك، فو الذي بعثك بالحق لو استعرضتَ بنا البحر فخضتَه لخضناه معك، ما تخلَّف منا رجل واحد.. وما نكره أن تلقى بنا عدوَنا غداً وإنا لصُبُر في الحق، صُدُق عند اللقاء، فصِلْ حبال مَن شئت، واقطعْ حبال مَن شئت، وعادِ مَن شئت، وسالم مَن شئت، وخذ مِن أموالنا ما شئت، وأعطِنا ما شئت، وما أخذتَ منا كان أحبَّ إلينا ممّا تركتَ، فلعل اللهَ يُريك منا ما تقرُّ به عينُك، فسِرْ بنا على بركةِ الله))
((ای مردم، به من مشورت دهید... منظورش انصار بود؛ زیرا تعدادشان بیشتر بود. سعد بن معاذ گفت: به خدا سوگند منظورت ما هستیم ای رسول خدا؟ فرمود: آری. گفت: ما به تو ایمان آورده‌ایم و تو را باور داریم و گواهی داده‌ایم که آنچه آورده‌ای حق است و با دل و جان در این باره با تو عهد و پیمان بسته‌ایم، پس هر کار دوست داری ای رسول خدا انجام بده ما با تو هستیم و سوگند به آن‌که تو را به حق برانگیخته است اگر دریا را به ما نشان می‌دادی و در آن می‌پریدی ما نیز با تو در آن می‌پریدیم و حتی یک نفر هم از ما عقب نمی‌نشست... و ما از برخورد با دشمن خود در فردا نمی‌ترسیم و در راه خداوند صبور هستیم و در نبرد صادقانه می‌جنگیم. ارتباط خود را با هر کس می‌خواهی قطع کن و با هر کس می‌خواهی برقرار کن و با هر کس می‌خواهی مدارا بنما و هر چه می‌خواهی از اموال ما بردار و هر چه می‌خواهی به ما بده و آنچه از اموال ما برگرفته‌ای محبوب‌تر از باقمانده نزد ما خواهد بود و امیدواریم خداوند ما را مایه‌ی خنکی چشمان و شادمانی‌ات بگرداند و با برکت الهی با ما همراه باش و ما را ببر))

[السيره النبويه وكتاب الثقاه نوشته‌ی ابن حبان]

imageاین نمونه‌ای از جنگجویان شامگاه بدر بود و آنان آماده‌ی فدا کردن تمام دارایی‌هایشان از ریز و درشت بودند تا حق را یاری کنند و دین حق را بر پا دارند و به رسول حق کمک رسانند.
اما نوع رهبری که سپاه مسلمانان را در شامگاه بدر به پیروزی رساند را از برخی از کتاب‌های سیره برایتان بیان می‌کنم: تعداد سپاه مسلمانان اندک و تجهیزات آنان ناچیز بود و رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم و یارانش تنها هفتاد شتر داشتند و مسافت میان مدینه و بدر بیش از صد و شصت کیلومتر بود. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم یک ارشاد فرمود مبنی بر این‌که هر سه نفر با یک مرکب حرکت کنند و فرمود:

((وأنا وعلي وأبو لبابة على راحلة، فكان أبو لُبابة وعليُّ بن أبي طالب زميلَيْ رسولِ الله صلى الله عليه وسلم، فكانت نوبةُ رسول الله صلى الله عليه وسلم ـ أي دورُه في السير ـ فقالا له: نحن نمشي عنك ـ ليظل راكباً ـ فقال: لا.. ما أنتما بأقوى مني على السير، ولا أنا بأغنى منكما عن الأجر((
((من وعلی و ابولبابه بر روی یک مرکب خواهیم بود. ابولبابه و علی بن ابی طالب همراهان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بودند. نوبت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بود که از مرکب پیاده شود آن دو گفتند: ما پیاده می‌رویم – تا هم‌چنان سوار باشد- اما پیامبر فرمود: خیر... شما از من توان پیاده روی بیشتری ندارید و من از شما بی نیازتر از ثواب نیستم.))

[حاكم وابن حبان از ابن مسعود ]

رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم پیاده می‌رفت و دو همراهش سواره بودند. این شخصی که پیاده می‌رود و دوستانش سواره اند، پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم است. او فرمانده‌ی سپاه است. آیا این شجاعت یاران او هنوز ما را به شگفتی نیاورده است، پس از آن که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در همه چیز خود را با آنان برابر دانسته بود، آنان خود را فدا نموده و به سوی مرگ می‌شتافتند؟ آیا از محبت وعلاقه شان به او تعجب نمی‌کنیم که چون پدری مهربان و مادری دلسوز و برادری صمیمی و پیامبر و فرستاده‌ای از سوی خدا برای آنان بود؟ و چه راست گفته است خداوند بزرگ که می‌فرماید:

﴿ وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ ﴾
﴿ و راستى كه تو را خويى والاست ﴾

[ سوره قلم: 4 ]

توصیف دقیق دشمنان امروز:

و اکنون شما را از بعد زمانی از هفدهم رمضان سال دوم هجری به بیستم رمضان سال هزار و چهارصد و نوزده و از نظر بعد مکانی از سرزمین نبرد بدر به فسطاط مسلمانان، شهری در نزدیکی غوطه می‌بریم که دمشق نامیده می‌شود و آن روز بهترین مکان برای مسلمانان آن زمان بوده است. شهری که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم اشرف مردم ودوست خدا درباره‌اش فرموده است:

((إنِّي رَأَيْتُ عَمُودَ الْكِتَابِ قَدِ انْتُزِعَ مِنْ تَحْتِ وِسَادَتِي فَأَتْبَعْتُهُ بَصَرِي فَإِذَا هُوَ نُورٌ سَاطِعٌ، فَعُمِدَ بِهَ إِلَى الشَّامِ، أَلاَ وَإِنَّ الإِيمَانَ إِذَا وَقَعَتْ الْفِتنُ بِالشَّام))
((من خوابيده بودم ناگهان متوجه شدم عمود کتاب از زير سرم برداشته شد گمان کردم آن را بردند پس به دنبال آن نگاه کردم تا اين‌که به شام برده شد. آگاه باشيد هنگام وقوع فتنه ايمان در شام است.))

[احمد از عمرو بن عاص]

imageاین پیروزی همدلانه و همیارانه‌ای بود که بدان شاد بود و مؤمنان در هر زمان و مکانی به خاطر آن شاد می‌شوند و چیزی که ما بدان بسیار نیازمندیم؛ زیرا با دشمنانی رو به رو هستیم که تمامی ارزش‌های انسانی و قوانین بین المللی در دل آنان و دل کسانی که آنان را برگزیده‌اند، خاموش شده است و حقوق انسان‌ها را پایمال کرده‌اند و شکوه خود را بر روی آوار ملت‌ها برافراشته‌اند و با فقیر داشتن آنان خودشان را به ثروت رسانده‌اند و با نابود کردن سلاح آنان قدرت را به دست گرفته‌اند. آنان پادشاه فراری و آواره را که در اصل پایبند به دین راستین است، تروریست و ناحق می‌خوانند و دزد مقدسات را صاحب خانه‌ای محترم می‌نامند و سرزمین‌ها را نه با حیای شرعی بلکه با قتل عام و خشونت به دست می‌آورند. خداوند می‌فرماید:

﴿ حَتَّى إِذَا أَخَذَتْ الأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّيَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَيْهَا أَتَاهَا أَمْرُنَا لَيْلا أَوْ نَهَاراً فَجَعَلْنَاهَا حَصِيداً كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالأَمْسِ ﴾
﴿ تا آن‌گاه كه زمين پيرايه خود را برگرفت و آراسته گرديد و اهل آن پنداشتند كه آنان بر آن قدرت دارند شبى يا روزى فرمان [ويرانى] ما آمد و آن را چنان درويده كرديم كه گويى ديروز وجود نداشته است.﴾

[سوره يونس: 24]

بلکه آن مستکبران چه بسا می‌خواهند زخم ملت‌های مستضعف را تازه کنند و به متجاوز بخندند و حق آن مظلومان را ناحق جلوه بدهند و باطل آن متجاوزان را حق بنمایانند و در چنین مضمونی رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم می‌فرماید:

((كَيْفَ أَنْتُمْ إِذَا لَمْ تَأْمُرُوا بِمَعْرُوفٍ وَلَمْ تَنْهَوْا عَنْ مُنْكَرٍ؟ قَالُوا: وَكَائِنٌ ذَلِكَ يَا رَسُولَ اللهِ ؟ قَالَ: نَعَمْ، وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ وأَشَدّ مِنْهُ سَيَكُونُ، قَالُوا: وَمَا أّشَدُّ مِنْهُ؟ قاَلَ: كَيْفَ أَنْتُمْ إِذَا رَأَيْتُمُ الْمَعْرُوفَ مُنْكَراً وَالْمُنْكَرَ مَعْرُوفاً ؟ قَالُوا: وَكَائِنٌ ذَلِكَ يَا رَسُولَ اللهِ ؟ قَالَ: نَعَمْ، وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ وَأشَدّ مِنهُ سَيَكُونُ، قَالُوا: وَمَا أَشَدُّ مِنْهُ ؟ قَالَ: كَيْفَ أَنْتُمْ إِذَا أَمَرْتُمْ بِالْمُنْكَرِ وَنَهَيْتُمْ عَنِ الْمَعْرُوفِ ؟ قَالُوا: وَكَائِنٌ ذَلِكَ يَا رَسُولَ اللهِ ؟ قَالَ: نَعَمْ، وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ وَأَشَدّ مِنْهُ سَيَكُونُ))
((چگونه خواهيد بود، زمان که امر به معروف و نهى از منكر نكنيد؟! گفتند: يا رسول اللّه! آيا اين طور مى شود؟! حضرت صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: بلی . قسم به ذات که جان من دردست او است بدتر از آن؛ چگونه خواهید بود زمانی که خوب را زشت و زشت را خوب ببینید . گفتند: مگر این طور می‌ شود؟ فرمود: آری قسم به ذاتی که جانم در دست اوست بدتر از آن هم خواهد بود. گفتند: بدتر از آن چیست؟ فرمود: چگونه خواهيد بود، زمانى كه بر منكر امر كنيد و از معروف نهى نماييد؟! گفتند: آيا ممكن است يا رسول اللّه صلى الله عليه و آله و سلم!؟ حضرت صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند: قسم به ذات که جان من دردست اوست زشت تر از آن خواهد بود))

[ابو يعلي ابوهريره]

بهای پیروزی از دو واژه‌ی ایمان و آمادگی گرفته می‌شود:

راز این پیروزی همیارانه و شریف چیست؟ چه کسی آن را ایجاد می‌کند؟ و عامل اصلی آن چیست؟ خداوند می‌فرماید:

﴿ وَمَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِندِ اللّهِ ﴾
﴿و پيروزى جز از جانب خداوند تواناى حكيم نيست﴾

[سوره انفال: 10 ]

و می‌فرماید:

﴿إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ﴾
﴿اگر خدا شما را يارى كند هيچ كس بر شما غالب نخواهد شد﴾

[سوره آل عمران : 60 ]

اگر خدا با شما باشد چه کسی یارای مخالفت با شما دارد؟ و اگر خداوند بر علیه شما باشد چه کسی می‌تواند شما را یاری کند؟ آیا این پیروزی الهی اصول و قواعدی ندارد؟ آیا شروطی ندارد؟ آیا ارزش ندارد؟
این شروط و قواعد و ارزش‌ها در دو واژه خلاصه می‌شود: ایمان وآمادگی. درباره‌ی ایمان می‌فرماید:

﴿ وَكَانَ حَقّاً عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ ﴾
﴿و يارى‏ كردن مؤمنان بر ما فرض است.﴾

[ سوره روم : 47 ]

اما در باره‌ی آمادگی خداوند می‌فرماید:

﴿ وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ ﴾
﴿و هر چه در توان داريد از نيرو آماده كنيد.﴾

[ سوره انفال: 60 ]

پس ایمانی که صاحبش را وادار به استقامت و پایداری و کردار نیک می‌کند به تنها شرط لازم اما ناکافی است و آمادگی‌ای که نیروها را به کار می‌برد باز شرطی لازم اما ناکافی است و ناگزیر باید ایمان حقيقی و آمادگی صحیح در کنار هم باشد.

ارتباط ایمان با پیروزی ارتباط ثابتی است:

ارتباط ایمان با پیروزی یک ارتباط ریاضی است- یعنی ثابت- که این آیه آن را توضیح می‌دهد:

﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضْ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مئة يَغْلِبُوا أَلْفاً مِنْ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ * الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفاً فَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مئة صَابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ﴾
﴿اى پيامبر مؤمنان را به جهاد برانگيز اگر از [ميان] شما بيست تن شكيبا باشند بر دويست تن چيره مى‌‏شوند و اگر از شما يكصد تن باشند بر هزار تن از كافران پيروز مى‏‌گردند چرا كه آنان قومى‏ اند كه نمى‏‌فهمند * اكنون خدا بر شما تخفيف داده و معلوم داشت كه در شما ضعفى هست پس اگر از [ميان] شما يكصد تن شكيبا باشند بر دويست تن پيروز گردند و اگر از شما هزار تن باشند به توفيق الهى بر دو هزار تن غلبه كنند و خدا با شكيبايان است.﴾

[سوره انفال: 65-66 ]

از این آیه‌ی کریمه روشن می‌شود که معادله‌ی پیروزی در حالت وجود نیروی ایمان یک به ده است و در حالت سستی ایمان یک به دو می‌باشد و در حالت نبود ایمان پیروزی از آن کسی است که نیرو وتجهیزات بیشتر و برتری دارد؛ زیرا نبرد میان دو حق حاصل نمی‌شود؛ زیرا حق یکی است و نبرد میان حق و باطل اتفاق می‌افتد و طولی نمی‌کشد، چون خداوند با حق است اما نبرد میان دو باطل هرگز به پایان نمی‌رسد و بنابراین سخن از تعداد، تجهیزات، برنامه‌ها و نقشه‌ها می‌شود.

آمادگی امری الهی و قطعی الثبوت و به تنهایی شرطی لازم اما ناکافی است:

imageایمان طبیعت نفس را و ارزش‌ها و آرمان‌هایش را تغییر می‌دهد و امیال و خواسته‌هایش را ارج می‌نهد و از سختی و اندوه‌هایش می‌کاهد و امید و آرزویش را تقویت می‌کند و اندوهش را به شادی تبدیل می‌کند و نیاز را به بی نیازی بدل می‌سازد. این حقیقت در وصیت سیدنا عمر بن خطاب به سیدنا سعد بن ابی وقاص تاکید می‌شود:
«اما بعد... من تو و سربازان همراه تو را در هر حالی به تقوای الهی امر می‌کنم. چرا که تقوای الهی بهترین تجهیزات برای مقابله با دشمن است و بهترین راه چاره در نبرد است و تو و همراهانت را امر می‌کنم که بیشتر از دشمن از گناهان و نافرمانی‌ها پرهیز کنید؛ چرا که گناهان سپاه از دشمنان ترسناک‌تر است. مسلمانان به علت نافرمانی دشمنان و گناه کردن آنان بر آنان پیروز می‌شوند و اگر همین نباشد ما قدرت پیروزی بر آنان را نداریم. تعداد ما کمتر از آنان است و تجهیزات ما به تجهیزات آنان نمی‌رسد و اگر از نظر گناه و معصیت با هم برابر باشیم آنان بر ما پیروز می‌شوند».
این ایمان است.
اما آمادگی به تنهایی شرط لازم اما باز هم کافی نیست و این بک امر الهی و قطعی الثبوت است؛ چرا که می‌فرماید:

﴿ وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّكُمْ ﴾
﴿و هر چه در توان داريد از نيرو و اسب‌هاى آماده بسيج كنيد تا با اين [تداركات] دشمن خدا و دشمن خودتان را بترسانيد.﴾

[سوره انفال: 60 ]

مؤمنان همه با هم مأمور آماده کردن تجهیزات می‌شوند تا با آن با بزرگترین نیروهای کفر و طاغوت رو به رو شوند.
پس واژه ی:

﴿ مَا اسْتَطَعْتُمْ ﴾
﴿هر چه در توان داريد﴾

به معنای ارائه‌ی تمام نیروها و نه برخی از آن می‌باشد. نیرویی که باید مؤمنان آن را فراهم نمایند به صورت نکره‌ی شامله آمده است تا این آمادگی را شامل تمام نیروهایی گرداند که مؤمنان در رویارویی با دشمنان نیازمند آن هستند، اعم از نیروی عددی، تجهیزاتی، تمرینی، برنامه ریزی، پشتیبانی، تدارکاتی، ارتباطی و اطلاعاتی و شناسایی اهداف و دیده بان‌های نشانه گیری و رسانه‌ای وتبلیغاتی و ... و بلکه کلمه ی:

﴿ مِن ﴾
﴿ از ﴾

که پیش از قوة آمده است برای در برگرفتن تمام انواع نیرو یکی پس از دیگری می‌باشد و این واژه فایده‌ی بررسی و استفاده از تمامی نیروها را دارد و نه گزینش برخی از نیروها فقط. و واژه ی:

﴿وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ﴾
﴿و از اسب‌هاى آماده﴾

برای عطف خاص معمول در زمان نزول قرآن به شکل عام آمده تا تمام زمان‌ها وسرزمین‌ها و تحولات و چالش‌ها را در بر گیرد. و این تجهیزات مهم‌ترین اهداف را محقق می‌سازند، گرچه رویارویی با دشمن صورت نگیرد و در این صورت ترسی شدید در دل دشمنان می‌اندازد. چرا که می‌فرماید:

﴿ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ ﴾
﴿دشمن خدا و دشمن خودتان را بترسانيد.﴾

تمام نیرو در نشانه گیری دقیق و زدن به هدف گرد آمده است

imageخداوند می‌فرماید:

﴿ سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُواْ﴾
﴿به زودى در دل‌هاى كسانى كه كفر ورزيده‏‌اند بيم خواهيم افكند زيرا چيزى را با خدا شريك گردانيده‏ اند.﴾

[سوره آل عمران: 151 ]

و ایشان صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند:

((نُصِرْتُ بالرُّعْبِ مَسِيرةَ شَهْرٍ))
((مسافت یک ماه با ایجاد ترس و وحشت پیروز شدم.))

[بخاري از جابر ]

وقتی امتش پس از او سنت او را رعایت نمی‌کنند چه بسا مدت یک سال از ترس شکست بخورند. بلکه پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم اشاره فرموده که تمام نیرو در خوب نشانه گرفتن و به هدف زدن، گرد آمده است و این معیاری جاودانه برای نیرو و عنصری اساسی برای پیروزی در نبردهاست. هر چند انواع سلاح متفاوت باشد و از نظر پیشرفتگی در سطوح مختلفی قرار گیرد. از عقبه بن عامر روایت است گفت: از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بر روی منبر شنیدم که می‌فرمود:

((وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ أَلَا إِنَّ الْقُوَّةَ الرَّمْيُ أَلَا إِنَّ الْقُوَّةَ الرَّمْيُ أَلَا إِنَّ الْقُوَّةَ الرَّمْيُ))
((و هر چه در توان داريد از نيرو آماده كنيد ؛ آگاه باشید! "قوّة" همان تیراندازی است، آگاه باشید! "قوّة" همان تیراندازی است، آگاه باشید! "قوّة" همان تیراندازی است.))

[مسلم از عقبه بن عمر]

از عقبه بن عامر روایت شده که گفت: از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم شنیدم که فرمود:

((إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ يُدْخِلُ بِالسَّهْمِ الْوَاحِدِ ثَلَاثَةَ نَفَرٍ الْجَنَّةَ صَانِعَهُ يَحْتَسِبُ فِي صَنْعَتِهِ الْخَيْرَ وَالرَّامِيَ بِهِ وَمُنْبِلَهُ وَارْمُوا وَارْكَبُوا وَأَنْ تَرْمُوا أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ تَرْكَبُوا لَيْسَ مِنْ اللَّهْوِ إِلَّا ثَلَاثٌ تَأْدِيبُ الرَّجُلِ فَرَسَهُ وَمُلَاعَبَتُهُ أَهْلَهُ وَرَمْيُهُ بِقَوْسِهِ وَنَبْلِهِ، وَمَنْ تَرَكَ الرَّمْيَ بَعْدَ مَا عَلِمَهُ رَغْبَةً عَنْهُ فَإِنَّهَا نِعْمَةٌ تَرَكَهَا أَوْ قَالَ كَفَرَهَا ))
((خداوند متعال با يک تير سه نفر را به بهشت مى‏برد:
سازنده تير كه با نيت خير آن را مى‏سازد ، تيرانداز و كسى كه تير را به دست تيرانداز مى‏دهد. تیراندازی و سوارکاری کنید و اگر تیراندازی نمایید از سوارکاری هم برایم دوست داشتنی تر است. تنها سه مورد برای سرگرمی است؛ پرورش اسب توسط صاحب آن و بازی با خانواده و تیراندازی و تیرسازی و کسی که تیراندازی را پس از یادگیری آن رها کند و بدان تمایل نداشته باشد در حقیقت نعمتی را رها کرده است یا فرمود ناسپاسی نموده است.))

[امام احمد در مسند خود وابو داود ونسائي از عقبه بن عمر]

خداوند بزرگ ما را مجبور به گردآوری قدرت لازم برای مقابله با دشمن نفرموده بلکه ما را دستور به فراهم نمودن نیروی در دسترس داده است:

imageاکنون در این برداشت دقت فرمایید: می‌فرماید:

﴿ وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ ﴾
﴿و هر چه در توان داريد از نيرو آماده كنيد.﴾

خداوند بزرگ ما را مجبور به گردآوری قدرت لازم برای مقابله با دشمن نفرموده بلکه ما را دستور به فراهم نمودن نیروی در دسترس داده است و این از لطف خداوند بر ما سرچشمه دارد و خداوند نیز باید وعده‌ی خود را وفا نماید و یاری کند.
همان طور که ما باید در هر جایی که گمان ضعف می‌رود به دنبال نقاط قوت بگردیم و اگر مسلمانان به دنبال این امر باشند به آن دست می‌یابند و ناتوانی به نیرو تبدیل می‌گردد؛ زیرا ناتوانی محصور در نیرویی پوشیده است که خداوند آن را با حفاظت و نگهداری نزد خود تایید می‌کند و با این حساب نیروی ناتوانی کوه‌ها را به جنبش می‌آورد و قلعه‌ها را فرو می‌ریزاند و خداوند می‌فرماید:

﴿ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً ﴾
﴿و سپاهيان آسمان‌ها و زمين از آن خداست و خدا همواره شكست‏ ناپذير سنجيده‏ كار است.﴾

[ سوره فتح: 7 ]

سخن از نیروی برخاسته از ناتوانی، دعوت به پذیرفتن ناتوانی نیست یا اینکه در مقابل آن سکوت کنیم بلکه دعوت به فراخوانی نیرو ولو در زمان ناتوانی و ضعف است. چه بسا تن‌ها با بیماری‌ها سالم گردند و مسلمانان از این ضعف چنان قدرتی بگیرند که دشمن را ناتوان کند و خداوند آنان را بر دشمنشان پیروز گرداند. خداوند می‌فرماید:

﴿ وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمْ الْوَارِثِينَ﴾
﴿و خواستيم بر كسانى كه در آن سرزمين فرو دست‏ شده بودند منت نهيم و آنان را پيشوايان [مردم] گردانيم و ايشان را وارث [زمين] كنيم.﴾

[ سوره قصص : 5 ]

این حقایق گرفته شده از قرآن قانون الهی و برنامه‌ی او برای خلق اوست و آن ارشادات جزئی و تفسیری که در سنت پیامبرمان صلی الله علیه وآله وسلم آمده است و این مواضع اخلاقی زیبا وحکیمانه‌ای که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در آن قرار گرفته است و آن قهرمانی‌های شجاعانه‌ای که از یاران پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم سر زده است، از آن امینان دعوت و پرچمدارانش، همه و همه را برای فرزندان امت اسلامی وعربی خود ارائه می‌دهیم تا در نبردها یکی پس از دیگری شرکت کنند و با دشمنان خود که دشمنان حق وخوبی اند بجنگند.

صداقت و اخلاص در پیروی از سنت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم پله‌ای برای پیروزی:

image گریه، مرده را زنده نمی‌کند و افسوس از دست رفته‌ها را باز نمی‌گرداند و اندوه مصیبت را نمی‌زداید اما عمل کلید پیروزی است و صداقت و اخلاص در پیروی از سنت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم پله‌ی پیروزی و ترقی است. خداوند می‌فرماید:

﴿ وَقُلْ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ﴾
﴿و بگو [هر كارى مى‏‌خواهيد] بكنيد كه به زودى خدا و پيامبر او و مؤمنان در كردار شما خواهند نگريست و به زودى به سوى داناى نهان و آشكار بازگردانيده مى ‏شويد پس ما را به آنچه انجام مى‏‌داديد آگاه خواهد كرد.﴾

[ سوره توبه: 105 ]

رئیس جمهور در دومین کنفرانس سران اسلامی به این حقیقت اساسی اشاره کرد وگفت: جهان اسلام امروز با چالش‌های فراوانی رو به رو است که اسلام و ارزش‌های والای آن و دعوت به برادری و عدالت و برابری و آزادی‌اش را هدف گرفته است لذا ما باید از دین خود دفاع کنیم چون دین سرچشمه‌ی قدرت و مصدر الهام ما در مقابله با هر گونه خطر و چالشی است. در حدیث شریف آمده است:

((إِنَّ الْمُؤْمِنَ لِلْمُؤْمِنِ كَالْبُنْيَانِ يَشُدُّ بَعْضُهُ بَعْضاً، وَشَبَّكَ أَصَابِعَهُ))
((مؤمن برای مؤمن، به منزله یک ساختمان است كه هر قسمت آن، موجب تقویت قسمت دیگر آن می‌شود» و (برای نشان دادن حالت آن،) انگشتان دست‌های خود را در یکدیگر فرو برد.))

[ بخاري ومسلم ودیگران از ابو موسى ]

اما صلحی که ما به آن خوانده می‌شویم بسیار مشتاق آن هستیم تا صلح عادلانه حاصل شود و قبله‌ی زمین بازگردانده شود و تمام حقوق به صاحبانش باز گردد و کرامت انسانی در آن محقق شود. لج بازی اسرائیل فرایند صلح را به بن بست کشانده است- به گفته‌ی رئیس جمهور- و تمام ارکان اسلام را رد می‌کند و راه نیرنگ و فریب را در پیش گرفته است و وجدان اسلامی و عربی و انسانیت را با ایجاد شهرک‌های بیشتر بر می‌انگیزد و تحریک می‌کند و رئیس جمهور در ادامه می‌گوید: راه رهایی در اسلامی نهفته است که اگر به آن چنگ زنیم کسی نمی‌تواند ما را خوار کند. اسلام دین حق وعدالت و برابری میان انسان‌هاست. اسلام منبع قدرت تمامی ماست. این بر ما فرض شده که با تمام قدرت و با صداقت و اخلاص در مقابل این توطئه‌های استعمارگرانه به یاری دین حنیف بشتابیم تا هیبت و شکوهش را حفظ نماییم و هم چنان منبع عزت و قدرت مسلمانان و انگیزه‌ای برای پیشرفت آنان در هر زمینه‌ای باقی بماند.

دانلود متن

زبان های موجود

پنهان کردن تصویر